چند تا ایده و فکر بکر داشتهاید که به خاطر بیحوصلگیتان به دست فراموشی سپرده شدهاند و فرصت نکردهاند به عمل تبدیل شوند؟
در دنیای اسرارآمیزی که هر روز همه چیز در حال حرکت و تغییر و تحول است، به نظر میرسد ما آدمها شاگرد اولهای کلاس تنبلی باشیم. هر چقدر هم که بگویید کارتان سخت است و بهتر از نسلهای قبل کار میکنید اما واقعیت این است که تنبلی و میل به سکون در این دوره بیشتر از دورههای قبل گریبان آدمها را گرفته است.
در زمانهای قدیم و قبل از اینکه تکنولوژی به اندازه الان پیشرفت کند، برای بیشتر انسانها منابع محدود و غیرقابل پیشبینی بوده است. آنها سعی میکردند تا جایی که ممکن است انرژی را ذخیره کنند. محرکهای بیرونی قوی و اجبارکننده بودند. گرسنگی و تشنگی تهدیدهای اصلی بودند. برای آنها خیلی حیاتی بوده است که انرژی را ذخیره کنند. آنها گاهی با کم تلاش کردن این کار را انجام میدادند.
این روزها خیلی چیزها عوض شده است. ما با انرژی بیشتر و انگیزههای مستقیم، کمتر سر و کار داریم. بین آرزوها و عمل نیاکان ما فاصله کمی بود؛ تشنه میشدند، به دنبال آب میرفتند، با گرسنگی دنبال غذا میرفتند، برای رفتارهایشان لازم نبود ازماهها قبل برنامهریزی کنند؛ رفتارهایی که باعث بقای آنها میشد، نتایج کوتاهمدت داشت و در دنیای بدون دارو، بانک و حتی یخچال آن موقع لازم نبوده خیلی به آینده فکر کرد.